بیانیه شورای ملی ایران
سالگرد قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری
آذر ۱۳۷۷ سندی دیگر بر مجرمیت نظام نابهنگام و قرون وسطایی جمهوری اسلامی ست.
اول آذر ۱۳۷۷، در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی و دولت اصلاح طلبان، با ترور داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران، از رهبران جبهه ملی، و یکی از منتقدان نظام جمهوری اسلامی، و همسرش پروانه اسکندری(فروهر) از اعضای فعال حزب ملت ایران و منتقد نظام در خانه شان، توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی (که بعدها به “بخشی از وزارت اطلاعات” و “نیروهای خودسر” فرو کاهیده شد)، راز پروژه شومی که از سال ها پیش شروع شده بود و بعدها به قتل های زنجیره ای معروف شد، برملا شد. دوازده آذر همان سال محمد مختاری یکی از نویسندگان مطرح و از اعضای کانون نویسندگان و از نویسندگان بیانیه ی معروف “ما نویسنده ایم”، به قتل رسید. با قتل محمد جعفر پوینده (مترجم و یکی دیگر از اعضای فعال کانون نویسندگان برای احیای دوباره کانون نویسندگان) در هیجدهم آذر زلزله سیاسی برپا شد و جناحها و باندهای مختلف حکومتی انگشت اتهام را به سوی همدیگر گرفتند، و هر کدام دیگری را در این ترورهای حکومتی مقصر و دخیل دانست. در سال ۱۳۷۹ (دو سال بعد از قتل های زنجیره ای) دادگاهی غیرعلنی در دوازده جلسه به ریاست قاضی عقیقی رییس شعبه یک دادگاه نظامی تهران برگزار شد، و در نهایت دستگاه قضایی ایران پرونده آن را بست، بیآنکه به دادخواهی خانوادههای قربانیان آن قتلها رسیدگی کند.
ضمانت اجرایی این ترورها با رأی شرعی برخی از چهرههای جمهوری اسلامی و توسط عاملانی از وزارت اطلاعات انجام گرفته بود و طبق اظهارات متهمانِ ترورها، «آیتالله خوشوقت، آیتالله مصباح، آیتالله خزعلی، آیتالله جنتی و حجتالاسلام محسنی اژهای» آمران مذهبی قتلها بودند.
عاملان قتلها نیز از اعضای بلندپایه وزارت اطلاعات در دوره وزارت قربانعلی دری نجفی آبادی بودند که در میان عاملان نام سعید امامی معاون امنیتی وزارت اطلاعات (که در حمام زندان به او واجبی خوراندند و به قتل رسید تا نتواند اسرار مگوی این نظام را فاش سازد )، مصطفی کاظمی معاون وقت وزارت اطلاعات و مهرداد عالیخانی از اعضای وزارت اطلاعات به عنوان متهمان ردیف اول تا سوم عنوان شده است.
در واقع ترور داریوش و پروانه فروهر در روز اول آذر ۱۳۷۷، باعث افشای حلقه ی آمران و عاملان قتل های زنجیره ای شد. در این پروژه ننگین بیش از ده ها تن از روشنفکران، اهل قلم و فعالان سیاسی در طول چند سال ترور شدند.
از آن جمله اند: داریوش فروهر، پروانه اسکندری (فروهر)، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، حمید حاجی زاده، کارون حاجی زاده (پسر نه ساله حمید حاجی زاده)، پیروز دوانی، مجید شریف، احمد علایی، ابراهیم زالزاده، غفار حسینی، حسین سرشار، سعیدی سیرجانی، دکتر احمد تفضلی و…
افشای این پروژه ی ترور چهره کریه و تروریستی نظام جمهوری اسلامی را – که حیات و استقرارش گره خورده است با قتل و اعدام و ترور و در کشتارهای سیاسی دهه شصت با مخفی کاری بسیار سعی در اختفای آن داشت – بار دیگر در معرض دید عمومی گذاشت.
نظام جمهوری اسلامی که با هیچ ترفندی نتوانسته حقانیت و مشروعیت خود را بر مردم ایران تحمیل کند، در این راه از هیچ قتل و ترور و جنگ افروزی و کشتار کوشندگان سیاسی، عقیدتی فروگزار نکرده و برای تسلیم کردن و به زانو درآوردن آنان، ادامه ی ارعاب، اعدام و شکنجه را کارسازترین شیوه دانسته و با استناد بر همین “منطق” به نابودی هر آن چه که در ذات و ماهیت، دشمن بالقوه خود می داند، کمر بسته است.
اما چیزی که این نظام ولایت فقیهی قرون وسطایی از آن غافل است این است که هیچ زندان و اعدام و دار و درفشی نمی تواند در اراده مردم ایران برای نه گفتن به نظام نابهنگام جمهوری اسلامی خللی وارد آورد. و اثبات این مدعا بیشماران کوشندگان سیاسی، اجتماعی، زنان، روزنامه نگاران، روشنفکران، اقلیت های دینی و مذهبی، اقلیت های قومی و زبانی، اقلیت های جنسی و جنسیتی، معلمان، کارگران، دانشجویان و… در زندان های جمهوری اسلامی ست که در برابر این نظام مستبد مذهبی ایستاده اند، و حاضر به تمکین به این نظام نیستند.
جمهوری اسلامی که حتی از پیکر بی جان قربانیان خود می ترسد، هرگز به خانواده های آنان اجازه برگزاری مراسم یادبود عمومی و رسمی نداده است، اما این بدان معنا نیست که آنان از پای نشسته اند. پرستو فروهر دختر زنده یادان فروهرها امسال نیز اعلام کرده است که اول آذر ماه (۲۲ نوامبر) مراسم یادبود پروانه و داریوش فروهر در خانه شخصی آنان در تهران، که محل قتلشان نیز بود، برگزار میشود.
مچنین در آستانه ی سالگرد قتل های سیاسی هفتاد و هفت خانواده های زنده یادان دوانی، حاجیزاده، شریف، فروهر، مختاری، پوینده بیانیه ای منتشر کرده اند و در آن از جمله گفته اند:
“قتلهای سیاسی پاییز ۷۷ بر وجدان جامعه زخمی عمیق زد و موج گستردهای از اعتراض مردمی را سبب شد. این اعتراضِ فراگیر نقطهی عطفی ساخت در پاسخگو کردن نهادهای قدرت، در افشاگری خشونت سازمانیافته بر ضد دگراندیشان، در پافشاریِ جمعی بر حق رسیدگی قضایی و لزوم دادخواهی جنایتهای سیاسی. اما تمامی تلاشها و پایداریهایی که در این راستا انجام شد با سدی از تحریف و سرکوب از سوی نهادهای حکومتی روبرو گشت و به سرانجامِ بایسته نرسید. رسیدگی قضایی به این قتلها یا انجام نشد و یا به بیراهه کشیده شد. لاپوشانی و تقلب و تهدید و سرکوب جایگزین دادرسی شد. اعتراضهای ما، وکلای ما و تمامی همراهان این راه دشوار به جایی نرسید. و این روندهای مخدوش و غرضورزانه نیز باری شدند سنگین در کفهی بیدادها، و دردی شدند روی دردها بر جان ما. اکنون که یک بار دیگر سالگرد قتلهای سیاسی پاییز ۷۷ فرارسیده است، از شما میخواهیم تا در یادآوری و بزرگداشت آن جانهای شیفتهی آزادی، که شریان شریف زندگیشان در این روزها قطع شد، ما را همراهی کنید. همراهیمان کنید در پافشاری بر دادرسی عادلانهی جنایتی که بر آنان رفت، در ایستادگی بر روشنگری و دادخواهی جنایتی که بر دگراندیشان رفته است. با امید به آن روز موعود که “داد خواهیم این بیداد را”»
شورای ملی ایران همدردی خود را با خانواده های قربانیان قتل های زنجیره ای و تمام رهروان راه آزادی و دمکراسی که جان خود بر سر آن نهادند، ابراز می کند.
پاینده ایران