اخرین مطالب

عصر جدید حجری!

 

سالیان سال است که از ورشکستگی تلویزیون حکومتی جمهوری اسلامی می‌گذرد تقریبا از همان روزهای میانه‌ی دهه‌ی هشتاد که پای دیش‌ها و ریسیورها به خانه ی اکثر ایرانیان باز شد و مجموعه‌ای از برنامه های متنوع فارسی زبان در حد استانداردهای جهانی تولید و به مخاطبان ایرانی عرضه شد درست همان روزها که تلویزیون اسلامی روز به روز ممیزی‌هایش سفت و سخت‌تر میشد و برنامه‌سازان با استعداد خود را از دست می‌داد، درست از همان روزها آمار بینندگان صدا و سیمای به تصرف درآمده علی رغم هزینه‌ی بودجه‌های چند صد میلیاردی روندی نزولی پیدا کرد.

 در شرایطی که امکان فعالیت برای هرگونه تفکر منتقدی تقریبا غیرممکن است طبعا درهمچین شرایطی تمامی برنامه‌ها و محتویات تولیدی در شصت و شش کانال تلویزیونی صدا وسیما که شامل شبکه‌های سراسری ؛ شبکه‌های استانی و شبکه‌های برون مرزی می‌شوند فرمی یکسان و کسل کننده پیدا می‌کنند ؛ از نوع پوشش مجریان تا فرم برنامه‌های مناسبتی همگی شباهت ملالت انگیزی با یکدیگر دارند و در درون چهارچوبی سفت و سخت تعریف می‌شوند در این شرایط هرگونه خروج از مرزهای تعیین شده میتواند منجر به حذف عوامل آن کج‌روی منجر گردد ؛ آخرین نمونه‌ی این درگیری‌ها و تعارضات را اخیرا بین مدیر شبکه‌ی سوم و عادل فردوسی پور دیدیم ، علی فروغی که کوچکترین سوادی از رسانه ندارد و تنها بر اساس نوع عقیده و روابط خانوادگیش موفق به کسب این سمت مهم شده است نتوانست عادل فردوسی پوری را تحمل کند که بی شک حداقل در دو دهه‌ی اخیر یکی از نخبگان رسانه‌ای بوده است و در حاضر در مقطع دکتری مدیریت رسانه تحصیل می‌کند.

 فروغی در نهایت زیر فشار افکار عمومی مجبور به عقب نشینی شد اگرچه به نظر می رسد که پروژه ی حذف فردوسی پور را همچنان پیگیری می‌کند . پس از سقوط آزاد آمار مخاطبین این نهاد کانال حکومتی و گرایش مردم به سمت رسانه‌های برون مرزی در طی سال های اخیر سیاست گذاران این رسانه ی ثروتمند ولایت مدار به فکر نجات تریبون آقای خامنه‌ای افتاده‌اند و هر از چندگاهی دست به تولید برنامه‌هایی برای جذب حداکثری مخاطب می‌زنند که عموما سه ویژگی مهم را با خود حمل می‌کند:

۱ -از چهره‌های شناخته شده و به اصطلاح سلبریتی بهره می‌گیرد

۲ – هزینه‌های هنگفتی برای تولیدشان تقبل می‌شود

۳ – اغلب اوقات یک نسخه‌ی کپی شده و بی‌کیفیت از نمونه‌های خارجی به حساب می‌آید

 البته باید گفت این تلاش‌ها خیلی هم بی نتیجه نبوده است به عنوان مثال برنامه‌های تاک‌شو مهران مدیری و رامبد جوان تا حدی در جذب مخاطبین موفق عمل کرده اما در همان برنامه ها هم نشانه‌های پررنگی از سیاست‌های مذهب زده و توهین آمیز صدا و سیما مشخص است ؛ هیچ فردی نمی تواند در این برنامه ها حتی طبق استانداردهای تحمیل شده در محیط خیابان های ایران لباس بپوشد و اگر با انتخاب نادرستی از نظر سازمان صدا و سیما به استودیو آمده باشد یقینا مجبور تعویض یا اصلاح پوشش خود خواهد شد و این موضوع صرفا منحصر به خانم ها نیست و آقایان هم شامل این قوانین سفت و سخت می‌شوند.

بارها دیده شده که خیلی از خانم ها به استفاده از هدبند برای پوشاندن موهای خود مجبور می‌شوند ؛ یا آقایانی که از کروات استفاده کرده‌اند یا لباسی رنگارنگ پوشیده اند از ورود به استودیو منع شده اند ؛ نمونه های بسیاری موجود است که می‌توان برشمرد اما یکی از خبرسازترین اتفاقاتی که اخیرا منتشر شد ممانعت از ورود خواهران منصوریان قهرمانان ورزشی ایران به سازمان صدا و سیما بود که علت آن پوشیدن گرم کن‌های ورزشی توسط این سه قهرمان عنوان شد .

شاید این مسائل به ظاهر کوچک برای خیلی‌ها بی اهمیت تلقی شود اما واقعیت این است که نمی شود از تاثیر رفتار دوگانه یک سلبریتی در انتخاب پوشش گذشت ، آن طرفدارانی که با چهره و استایل شخصیت محبوبشان آشنا هستند هنگامی که دوگانگی و دوچهرگی او را زیر فشار حکومت و صدا و سیما می بینند به صورت ناخودآگاه این موضوع را روا میدانند که در شرایط فعلی ایران به فشار حاکمیت تن دهند و به جای کسب نیرویی برای تغییر در شرایط موجود و باز پس گیری حقوق اولیشان خود را در مسیر سهولت بار و ننگین ریاکاری قرار می‌دهند. اما امروز شاهد یکی دیگر از شاهکارهای صدا و سیما هستیم! برنامه ای به تازگی بر روی آنتن شبکه سه رفته است که نه تنها نتوانسته در حد و اندازه ی استانداردهای جهانیش باشد بلکه اتفاقا تبدیل به مصداق بزرگی برای اثبات خصوصیات ضد انسانی و تبعیض آمیز جمهوری اسلامی شده است ویژگی های این حکومت تمامیت‌خواه به سادگی در خلال این برنامه قابل رویت است.

احسان علیخانی در آغاز این برنامه عنوان کرد: ” عصر جدید قرار است فرصتی باشد برای خودشناسی برای اینکه ما بفهمیم به طور واقع چه استعدادهایی داریم و دچار چه توهماتی درباره‌ی توانایی هایمان هستیم ، عصر جدید قرار است فرصتی باشد برای آنان که همواره در طول عمرشان به خاطر نادیده گرفته شدن معترض بودند”

در این میان سوالات مهمی که در ذهن هر شهروند هوشمندی شکل می‌گیرد و باید از احسان علیخانی و هیئت داوران این برنامه پرسید این است که شما چگونه می‌خواهید عصرجدیدی را بر پایه ی کشف استعدادهای نهفته ایجاد کنید وقتی از اساس و پایه کاری که در حال انجام آن هستید بر روی بی‌عدالتی ، تبعیض ، بی اخلاقی و عقب ماندگی بنا شده . در این پروژه‌ی استعداد یابی شما چگونه ممکن است دختری که صدای زیبایی دارد کشف شود ؟ چگونه اجرای پسری که می‌تواند با مهارت رپ کند در برنامه ی شما جای می‌گیرد ؟ چگونه دختران و پسران هنرمندی که میتوانند با ظرافت هر چه تمام تر برقصند یا مهارت‌های فوق العاده ی ورزشی خود را به نمایش گذارند در برنامه‌ی شما دیده می شوند ؟ دختر نوجوانی را تصور کنید که استعداد فوق العاده ای در انجام حرکات آکروباتیک دارد آیا حتی تصور اجرای این دختر نوجوان در تلویزیون ولایت معاش اسلامی ممکن است ؟ این افراد چگونه می‌توانند در مقابل دوربین شما قرار بگیرند؟ در حالیکه چهاردهه حتی نمایش آلات موسیقی در صدا و سیمای‌تان ممنوع است و حتی هیچ نوازنده ی چیره دستی هم نمی‌تواند در برنامه‌ی شما توانایی‌هایش را برای عموم جامعه که اغلب علاقه‌مند به موسیقی هستند به نمایش گذارد .

 دلیل این اتفاقات و محدودیت‌ها روشن است ؛ سازمان صدا و سیما یا بهتر است بگوییم تریبون انحصاری حاکمیت جمهوری اسلامی چهارچوب هایی پوسیده دارد که بسیار کوتاه تر از قد مردمان سرزمین ایران است و همین مسئله باعث ایجاد شکاف عمیقی بین مخاطبین و برنامه سازان شده است . شاید در این میان عده ای می‌گویند که احسان علیخانی علی رغم تمامی محدودیت‌ها سعی دارد به روند استعدادیابی کمک کند اما من معتقدم ایشان با ساخت این برنامه مهر تاییدی زده است بر روند استعدادکشی مردمان این سرزمین توسط رژیم تمامیت‌خواه جمهوری اسلامی و با تن دادن به قواعد تبعیض آمیز سازمانش باردیگر همدستی خود را در این جنایت پنهان نشان داده است.

آری جناب علیخانی حق با شماست ؛ آن کسانی که حقشان از سر بی عدالتی و ظلم و تبعیض خورده شده نباید به شرایط موجود معترض شوند زیرا آنها متوهمانی هستند که درباره‌ی توانایی هایشان دچار اشتباه گردیده اند به گفته‌ی شما آنها نمیتوانند جهانشان را عوض کنند و باید فقط به فکر تغییر خودشان باشند . شما همیشه چقدر زیبا و ظریف به وظیفه ی خودتان در تریبون حکومتی عمل کردید ! همواره سعی داشتید موضع گیری های حکومت را در قبال پدیده های اجتماعی رعایت کنید و این خوش خدمتی هایتان همواره پشت نقابی از نوع دوستی پنهان بوده است . این عصر جدیدی که از آن صحبت می‌کنید دقیقا چه ویژگی هایی دارد ؟ چقدر نام برنامه ی پر زرق و برقتان من را یاد شعار مضحک “به عقب برنمی گردیم” می اندازد !

زیرا همانند آن شعار پارادوکسی درونی را با خود حمل می‌کند ؛ واقعیت این است که شما و هم‌قطارانتان هنوز درگیر و دار تن دادن به قوانین عصر حجری سعی بر کسب شهرت و جایگاه دارید و با پای بندیتان به این قواعد ضد انسانی به آن‌ها مشروعیت می‌بخشید تا بیشتر از قبل برای دفاع از سیستمی سینه سپر کنید که حقوق اولیه‌ی شهروندانش را نادیده گرفته یقیناً این ننگ بزرگی برای اصحاب رسانه‌ی یک کشور است که به‌جای دفاع از حقوق اولیه‌ی هم‌وطنانشان و تلاش برای تغییر شرایط با مستبدین هم دست می‌شوند .