هموطنان گرامی،
در برشهای مختلف تاریخی شاید بتوان مقاطعی را نام برد که ایرانزمین از آنها بعنوان نقاط عطف در بستر اجتماعی خود نام میبرد و بخاطر سپرده است اما بیشک موقعیت حاضر شاید یکی از پراهمیتترین گذرگاهها و برهههای تاریخی برای ماست.
ما امروز با مشکلات فراوانی دست به گریبان هستیم. از نابودی زیستبوم کشور و از بین رفتن منابع آب چندین هزارساله گرفته تا نابودی فرهنگ و سرکوب اقلیتها و زنان. مسئولیت مستقیم همه این نابسامانیها بیشک و همانگونه که همه میدانیم نظام سرکوبگر و غیرشایستهسالار جمهوری اسلامی است.
سیاست خارجی رژیم، دخالت و توسعهطلبی و حتی تهاجم و ترور، مستقیما بر زندگی هر ایرانی چه درون مرز و چه برون مرز اثر منفی داشته است.
در مقطع کنونی اما وضعیت اقتصادی و معیشت مردم حساسیت بسیار بالایی دارد. در چند سال گذشته شنیدن خبرهای مربوط به اختلاس و دزدیهای کلان، حقوقهای میلیاردی، قاچاق سازمانیافته و دولتی بصورت مداوم منتشر میشود. به شکلی که تقریبا در این زمینه عادیسازی شنوایی صورت گرفته و کمترین عکس العملی دیده نمیشود.
ولی هم اینک یکایک این غارتها، چپاول و دزدیها در سفره مردم خود را نشان میدهد. فشار رژیم، گلوی ۹۰ درصد مردم شامل اقشار متوسط و ضعیف جامعه را میفشرد و بمانند گرگی گرسنه که بر روی سینه شکار خود جهیده و عطش خونخواری و شهوت دریدن و گسستن اندام شکارش هر لحظه او را جریتر میکند و مردم مظلوم ایران دستشان از هر دستاویزی کوتاه است. مردمی که از شدت محرومیت از شهرهای کوچک و روستاهای خود جدا به حاشیهنشینانی ضعیف و بیمار و فرتوت برای پایتخت و سایر شهرهای بزرگ تبدیل شدهاند.
عدم پرداخت دستمزد، عدم وجود امکانات بهداشتی و تغذیه، عدم وجود آب برای حتی نمردن از تشنگی و در نهایت حتی عدم وجود هوای سالم برای تنفس که بقول سعدی شیراز که چون فرو میرود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات … آیا دیگر حداقلی کمتر از نیاز به هوای سالم هم متصور است برای زنده ماندن که آن را هم دریغ میکند این نظام سراسر فساد از مردم ؟
از سوی دیگر شاهد سرریز بیحدوحصر بودجه به جهت نهادهای مذهبی، بنیادهای آقایان علما و نیروهای نظامی و بصورت ویژه سپاه پاسداران و نهادهای وابسته به آن هستیم چه اینکه به روز سرکوب مردم میبایست چالاک و خوش نفس و چابک باشند.
همسر رضا شهابی (کارگر زندانی) که تنها برای احقاق حقوق زحمت کشان ایران معترض بود، در جریان تجمعی که مقابل ساختمان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برپا شده بود، بازداشت می شود. و اینچنین همسر یک کارگر دیگر که ماهها حقوق نگرفته خودش و فرزندانش را میکشد و تعدادی از مردم زلزلهزده جان خود را میگیرند و رسانهها سکوت پیشه میکنند. انسانهایی که دستشان از همه جا کوتاه بوده و حتی حق اعتراض به گرسنگی و کمبود از آنها سلب شده است چاره ای جز گرفتن جانشان ندیدهاند.
این فجایع نتیجه مستقیم دزدیها و اختلاسها و جنگهای نیابتی است که حالا مستقیما مصیبتش سر از سفره مردم در آورده است.
هممیهنان، نظارت استصوابی یکی از حلقههای اصلی نظام جمهوری اسلامی است که عملا هرگونه تغییر و تصحیح را غیرممکن میکند. سیستمی معیوب و در خدمت دیکتاتوری. دور تسلسلی باطل که خود بصورت اتوماتیک فساد را باز تولید میکند. انتخاب نمایندگان مجلس، ریاست جمهوری و حتی شوراهای شهر و روستا در عمل تحت نظارت عدهای معدود و هدفمند انجام میشود. این سیستم حتی حضور هموطنی زرتشتی را در شورای شهرش برنمیتابد و علنا پا روی رای مردم میگذارد.
نظامی بودن سیستم جمهوری اسلامی در کنار نگرش عقیدتی و دینی در نهایت باعث ضایع شدن حق محرومترین اقشار میشود. چرا که هدف نهایی چنین سیستم بیماری توسعهطلبی است و منفعتهای گروهی و حتی شخصی و نه رفاه مردم.
«شورای ملی ایران برای انتخابات آزد» از همگان دعوت می کند، به گردهمایی های اعتراضی مردمی پیوسته تا راه جنبش مشروطیت را زنده نگهداریم. حضور خیابانی به دور از خشونت مردم معترض در اقصی نقاط ایران، حداقل واکنش هموطنان محصور و در حصار ۳۹ ساله جمهوری اسلامی است.
مردم ما به این باور رسیدهاند که این نظام قابل اصلاح نیست و آنچه که نیاز امروز جامعه است برپایی نظامی حقیقی و واقعی و عملی بر مبنای رای مردم از طریق همه پرسی ملی و برگزاری انتخاباتی آزاد، سالم
و عادلانه است.
پاینده ایران وایرانیان
شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد