بیانیه ها

بیانیه شورای ملی ایران درباره پیشگیری از قتل یک محیط بان دربند جمهوری اسلامی ایران

به: سازمان جهانی محیط زیست WEO، دست اندرکاران و پی گیران اعلامیه جهانی حقوق بشر، و همه دست اندرکاران فرهنگی و زیست بومی، و حقوق انسانها در سراسر جهان

رونوشت:  دبیر کل محترم سازمان ملل متحد، جناب آقای بان کی مون

از سوی:  کمیسیون زیست بوم و فرهنگ شورای ملی ایران

درباره: پیشگیری از قتل یک محیط بان دربند جمهوری اسلامی ایران

به کدامین گناه؟

با درود

عالیجنابان و همه دست اندرکاران زیست بوم و حقوق انسانها در سراسر جهان

   در هنگامی که به سبب نادانی و ناتوانی مدیران همه ی سرمایه های زیست بومی کشور ایران در آستانه نابودی است، نژاد شماری از جانداران ایران از میان رفتنه (منقرض شده)، و یا دارد از میان میرود. چنانچه کسانی نیز در ردهی کارمندی و نگهبانی و بنا بر وظیفه اداری به پاسداری از آلودگی آب و خاک، از میان بردن جنگل و دریاچه، و یا به پشتیبانی از زیست بوم و جانوران دست میزنند و در این راه په بسیارانی که نه تنها آسیب میبینند که به گلوله نیز بسته کشته میشوند، گاه نیز به سبب انجام وظیفهای که بر دوششان نهاده شدهاست، در بیم و خطر اعدام گذاشته میشوند.

یکی این محیط بانان یا پشتیبابان زیست بوم، آقای غلامحسین خالدی میباشد که در هنگام انجام ماموریت خود به همراه سه تن از همکارانش با چهار شکارچی غیرقانونی برخورد میکنند و کار به درگیری میکشد و یک شکارچی در هنگام درگیری کشته میشود. اینک این نگهبان زیست بوم چنانچه از پشتیباینی های جهانی برخوردار نشود به فرمان دست اندرکاران رژیم جمهوری اسلامی به قتل میرسد.

از این روی بخش محیط زیست از کمیسیون فرهنگ و محیط زیست شورای ملی ایران، برای رهایی این انسان از کشته شدن دست یاری دراز می کند و از همه ی دست اندرکاران حقوق بشری، زیست بومی و همچنین انسانهایی که کشتن و به قتل رساندن انسانها را محکوم میکنند درخواست مینماید، با محکوم کردن هرگونه کشتنی و از آن میان کشتن غلامحسین خالدی در شهر یاسوج در استان کهگیلویه و بویر احمد پیشگیری کنند.

غلامحسین خالدی در نامه ی سر گشاده ای در روز ۱۲ مهر ۱۳۹۲ بند نظام – زندان مرکزی یاسوج می نویسد:

“…،اینجانب دارای یک سر عائله هستم. قبل و بعد از ورود به زندان، سه نفر از فرزندانم فوت نموده اند. پدر پیر و مریض احوالی دارم و همینطور مادری که نمی تواند راه برود. با هزاران بدبختی و مشقت زندگی می گذرانند. من در زندانم و از حقوق دریافتی خانواده ام و همچنین خانواده پدری ام امرار معاش می کنم.

به علت بازداشت مشکلات شدید خانوادگی برایم پیش آمده، همسرم دچار ناراحتی قلبی شده و از ناحیه اعصاب درد و رنج می برد. ”نازنین” دخترم کلاس اول راهنمایی است، برای مدرسه اش هیچ کاری نتوانسته ام انجام بدهم، حتی در طول سال شاید سه بار او را آنهم ۱۰ دقیقه دیده ام.

… در انجام ماموریت به همراه سه نفر از همکارانم به ارتفاعات دنا اعزام شدیم. یکی از شکارچیان به طور ناخواسته در درگیری میان ماموران و شکارچیان که چهار نفر بودند، به قتل رسید… نظر به اینکه حاضرم در هر محکمه ای که صلاح بدانید، سوگند یاد کنم نقشی در قتل مرحوم نداشته ام و اگر همکاران نزد مرجع امنیتی – قانونی بازجویی می شدند اثبات می شد که چگونه و در چه شرایطی به قتل رسیده است.”

غلامحسین خالدی می افزاید:

“…مشکلات… عشیره ای و قبیله ای است، قضات دادگاه کیفری را نیز با مشکل مواجه کرده و باعث شده حقوق اینجانب نادیده گرفته شود، … و به اعدام محکوم شده ام.

می خواهم به شما و همکاران و هموطنان دیگر هم بگویم یکی از همکاران دیگرم به نام اسعد تقی زاده حدود ۵ سال و نیم است در این زندان تحمل حبس می نماید و با تمام فشارهای رسانه ای به هر نهادی که مراجعه نموده اند، با همه وعده مدیران استانی و کشوری تاکنون نتیجه ای عاید ایشان نشده است. تقاضا دارم ترتیبی اتخاذ شود تا مثل اسعد تقی زاده فراموش نشوم و عمر جوانی ام در زندان و یا به ناحق بر چوبه دار تباه نشود و بتوانم به آغوش خانواده ام برگردم.”

عالیجنابان دستور کشتن این محیط بان و پاسدار زیست بوم که در هنگام انجام وظیفه و در هنگام پاسداری از محیط زیست کارش به در گیری کشید، در هنگامی داده می شود که دادگاههای جمهوری اسلامی شکنجه دهندگان و قاتلان جانباخته ی میهن پرست ستار بهشستی را که در زندان و زیر شکسته جانش را گرفتند قاتل نشناخته است. و این چنین است یک بام و دوهوا در همه تصمیم گیریهای پایوران رژیم.

امیدوار هستیم با آگاهی از رنجی که مردم ایران و این محیط بان و خانواده اش می کشند به یاری برخیزید و او را از مرگ رهایی بخشید.

با احترام

شورای ملی ایران